post image
  • دسامبر 22, 2024
  • عرفان قربانی
  • بدون دیدگاه

روزی روزگاری در سرزمینی بنام کاستودیا (Cvstodia) مردمی بشدت مذهبی زندگی می‌کردند که معجزات معبودی به اسم High Wills را می‌پرستیدند. موجودیتی در بازی Blasphemous که ساکنین کاستودیا، تجلّی مشیّت والایش را میراکِل (Miracle) نامیدند و این معجزه (میراکل) را پرستش می‌کردند.

جامعه‌ای قرون‌وسطایی که مملؤ از فرقه‌ها و کلیساها بود و یک نظام مذهبی بسیار سخت‌گیر بر آن حکومت می‌کرد. به واسطه همین سلطه، فرهنگ حاکم بر کاستودیا تا حدّی با میراکل عجین شده بود که حیات و ممات عدّه کثیری از عابدان میراکل در زیارت و عبادت بی‌وقفه خلاصه می‌گردید.

 

مردم کاستودیا در بازی Blasphemous

مردم کاستودیا

زندگی مردم کاستودیا مصداق بارزی از یک دیانت افراطی بود. آنان معتقد بودند که تحمل کفاره‌ای سنگین برای رهایی از بار گناهان، تنها راه رسیدن به رستگاری‌ست. باور داشتند که زنجیره علیّت در طول اراده میراکل قرار داشته و درک آن از توان موجودات فانی خارج است.

اراده‌‌ای الهی که گاه بخشنده بود و گاه بی‌رحم؛ گاهی موهبت عطا می‌نمود و گاهی با مجازات هلاک می‌کرد. جبرگرایی کورکورانه‌ای که تمام بیماری‌ها، بدبختی‌ها، مصیبت‌ها و حتّی گناهان افراد را به خواست میراکل نسبت می‌داد.

اینگونه بود که قلمرو کاستودیا آهسته آهسته بدست میراکل در باتلاق انحطاط فرو رفت. برای آگاهی از سرگذشت کاستودیا، با آپتریم در بخش اول داستان Blasphemous همراه باشید.

ظهور High Wills

” آنچه طلوع می‌کند خورشید نیست، بلکه گناهانمان است… “

در گذشته بسیار دور، در زمانی که قدمتش از قلم تاریخ‌نویسان نیز بیشتر بود، اهالی کاستودیا درگیر ادیان و باورهای خودساخته‌ای بودند که هیچ یک (حتّی میراکل) واقعیت نداشتند.

آنان می‌گفتند که یک جهان دیگر به اسم “آن‌سوی رویا” هست که وجود برتری بنام High Wills، از آنجا مناجات مردم کاستودیا را می‌شنود و اجابت می‌کند. یک بُعد روحانی بر فراز آسمان به شکل صفوف ممتد که با ابرهای سپید احاطه شده‌اند. صراط کهنی که نه ابتدا دارد و نه انتها.

 

قلمرو آن‌سوی رویا در Blasphemous

قلمرو آن‌سوی رویا در Blasphemous

عقاید مذهبی کاستودیایی‌ها آنقدر قوی و راسخ بودند که قلمرو “آن‌سوی رویا” از هیچ مجسّم گردید و High Wills متولّد شدند. مفهوم‌سازی این جماعت تشنۀ مذهب، ناخودآگاه سایۀ معبودی را بر کاستودیا افکند که حتّی از نبودنش خبر نداشتند. ظهور High Wills نخستین معجزه حقیقی و تجلّی میراکل بود که در آن‌سوی رویا اتفاق افتاد ولی کاستودیایی‌ها از آن مطلّع نبودند.

High Wills ریسمان آرزوهای مردم را به صراط کهن در آ‌ن‌سوی رویا گره زدند و توانستند از قدرت میراکل در مقیاسی به وسعت تمام کاستودیا بهره بگیرند. در هم تنیدن این رشته‌ها به High Wills اجازه می‌داد تا با هر شیوه‌ای که اراده کند، به مناجات عابدان خود پاسخ دهد. تصمیمی که با ارتزاق از چرخۀ گناه و توبۀ اهالی کاستودیا، عظمت و جاودانگی را از آن High Wills نمود.

اوّلین تجلّی میراکل در کاستودیا

اینگونه نقل شده که یک روز، مرد جوانی روی یک کندۀ درخت نشسته بود و آنقدر احساس گناه می‌کرد که دست به دعا برداشت و از High Wills مجازات ابدی طلبید. High Wills به واسطۀ میراکل، خواستۀ مرد جوان را اجابت نمودند.

کندۀ درخت آرام ارام به دور بدن وی ریشه دواند و کالبدش را در هم پیچید. با وجود اینکه شاخه‌ها مدام در جسم او رخنه می‌کردند، مرد جوان لحظه‌ای دم نزد و گریه نکرد؛ چرا که ایمان داشت گناهانش بالأخره آمرزیده شده‌اند. در میان انبوه مردم 4 قدّیس حضور داشتند که شاهد این معجزه بودند. همگی آنان شنیدند که مرد جوان حین یکی شدن با درخت، زیرلب سه کلمه را زمزمه می‌کرد: “گناه کبیرۀ من”

 

Blasphemous - Twisted One

پدر تافته (Twisted Father)

مردم کاستودیا این معجره را میراکل نامیدند و آن مرد جوان را “پدرِ تافته” (Twisted Father) خطاب کردند. او به سمبلی از عبادت میراکل در سراسر کاستودیا مبدّل شد و این‌چنین بود که اوّلین میراکل در مقابل دیدگان مردم نقش بست.

مدّت‌ها بعد، اوّلین میراکل تماماً به یک درخت با سه تنۀ به‌هم‌تابیده تبدیل شد که یادآور همان سه کلمۀ آخر پدر تافته بود. به همین دلیل، از آن به عنوان “گره الفاظ سه‌گانه” (Knot of The Three Words) نام می‌بردند. درختی که یادگار اوّلین میراکل بود و هرساله، شیرۀ داغی به رنگ طلای مذاب از آن جاری می‌شد.

 

Blasphemous - Knot of The Three Words

گره الفاظ سه‌گانه (Knot of The Three Words)

حکایت “تاج و تخت روی‌گردانده” و “درخت سوخته” در Blasphemous

مدت زیادی از ظهور اوّلین میراکل نگذشته بود که تمامی فرقه‌ها و متولیان کلیسا، دربارۀ حقانیّت و تقدّس میراکل به ایمان واحد دست یافتند. در محل قرارگیری Knot of The Three Words کلیسای جامع Mother of Mothers بنا شد که در بالاترین طبقۀ آن، اسقف اعظم با جلوس بر تخت کلیسا بر کاستودیا فرمان‌روایی می‌کرد.

 

نقشه کاستودیا (Cvstodia) - Blasphemous

نقشه کاستودیا (Cvstodia) – Blasphemous

کلام مقدّس کلیسا قاطع و لازم‌الاجرا بود، چرا که خود را مبلّغ میراکل و مجری فرامین High Wills می‌دانست. مفتّشان عقاید از سوی کلیسا با فرقه‌ها و مذاهب دیگر درگیر بودند و به شنیع‌ترین شکل ممکن گناهکاران را مجازات می‌کردند؛ کفّاره تعیین می‌نمودند و در صورت عدم کفاف توبه، از سوی میراکل آیینۀ عبرت همگان می‌شدند. از تکه تکه کردن جوارح گرفته تا بر سر نیزه و ستون کشیده شدن، تنها چشمه‌ای از برقراری سلطۀ کلیسا بود.

چندین نسل از حاکمان آمدند و رفتند، تا اینکه زمامداری کاستودیا بدست اسقفی بنام “اسکریبار” (Escribar) افتاد. اسکریبار نگرش دیگری نسبت به وضعیت آن زمان کاستودیا داشت. او معتقد بود که حیات کاستودیایی‌ها دیگر برای میراکل اهمیتی ندارد و اینکه همگی‌شان به فراموشی سپرده شده‌اند.

او پس از بیان این عقیده، در حرکتی نمادین تخت سلطنتی خود را برگرداند و با پشت کردن بر کاستودیا و حضار کلیسا، مخالفتش با میراکل را علنی کرد. اینگونه بود که “عصر تاج و تخت روی‌گردانده” (Age of The Turned Throne) آغاز شد.

 

تاج و تخت روی‌گردانده و اسکریبار (Escribar) بر مسند قدرت

تاج و تخت روی‌گردانده و اسکریبار (Escribar) بر مسند قدرت

مدتی بعد از آن، شاخه‌های درخت از بدن و دستان اسکریبار رشد کردند؛ خون جگرش به عصاره‌ای مشکین و پوست تنش به کلفتی پوستۀ درختی قرمز رنگ تبدیل شد. اسکریبار به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن، با خباثت میراکل جان داد. پیکرش به شکل درختی عظیم‌الجثّه بر فراز کلیسای Mother of Mothers قد علم کرد.

سپس از درون آن درخت عظیم، آتشی شعله‌ور شد که آسمان کاستودیا را 90 شب متوالی به روز مبدّل نمود. حتی قوی‌ترین کولاک‌ها نیز نتواستند آن حریق را خاموش کنند و اسکریبار تا آخرین لحظه سوخت.

 

پیکر اسکریبار در قالب درخت شعله‌ور بر فراز کلیسا

پیکر اسکریبار در قالب درخت شعله‌ور بر فراز کلیسا

درخت آنقدر بزرگ بود که پس از سوختنش، کوهی از خاکستر در تالار اصلی کلیسا برجای گذاشت و تخت سلطنتی به همان شکلی که اسکریبار آن را برگردانده بود، بی‌صاحب در قلّۀ آن کوه خاکستر ایستاده بود. مردم کاستودیا و کشیش‌های کلیسا به سمت تخت پادشاهی هجوم بردند و همگی حین بالا رفتن از کوه خاکستر، از سنگینی بار گناهانشان در خاکستر فرو رفتند.

 

کوه خاکستر - Blasphemous

کوه خاکستر

گلّۀ هولناکی از هیولاها و انبوهی از لشکریان تحت فرمان میراکل، از خاکستر برخواستند و کاستودیا را به هرج و مرج کشیدند. این موجودات غیر انسانی همان اهالی کاستودیا بودندکه به طمع گرفتن تاج و تخت از کوه خاکستر بالا رفته بودند.

در نهایت یک نفر از خاکستر بیرون آمد که میراکل او را برای محافظت از تخت سلطنت و “گهوارۀ مصیبت” (Cradle of Affliction) برگزید. جامی که از خون پیشانی و اشک طلایی “پدر تافته” (Twisted Father) پر شده بود و رستگاری ابدی را در سایۀ عنایت High Wills، از آن توبه‌گر می‌کرد.

آن محافظ کسی نبود جز اسکریبار، آخرین فرزند میراکل! High Wills اسکریبار را دوباره زنده کردند تا با استفاده از او مانند یک عروسک خیمه‌شب‌بازی، مردم را در چرخۀ ابدی گناه و توبه زندانی کنند و از مناجات آنان تغذیه نمایند.

جمع‌بندی بخش اول داستان Blasphemous

سرگذشت کاستودیا در بازی Blasphemous این‌گونه رقم خورد. بشریت از گوشه و کنار کاستودیا ساقط شد و اندک بازماندگان به روستای Albero به دور از کلیسای جامع پناه بردند.

کاستودیا به سرزمین مصیبت‌ها بدل گردید و مردم با دلخوشی به موهبت میراکل، برای ظهور یک منجی دعا می‌کردند که با گذر از تمام سدّهای توبه و آمرزش به بدبختی آنان پایان دهد. توبه‌گری که بتواند با سبک‌ترین بار گناه از کوه خاکستر عروج کند و عتیقۀ نهایی (گهوارۀ مصیبت) را بدست آورد.

برای مطالعه بخش دوم داستان بازی Blasphemous، شاهکار استودیو The Game Kitchen، آپتریم را دنبال کنید.

 

Blasphmous - Penitent One

Blasphmous – Penitent One

استفاده از مطالب این مقاله با ذکر منبع بلامانع است.
باتشکر از طرف ((نویسنده))
author avatar

عرفان قربانی

دیدگاه کاربران

دیدگاهی ثبت نشده است.

ثبت دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

برای ارسال دیدگاه اطلاعات زیر را وارد کرده و بر روی ارسال کلیک کنید.

لذت دوچندان گیم و استریم با آپتریم

از لحظه خرید گیفت کارت و شارژ حساب خود تا زمان ریدیم کردن و اجرای بازی با شما هستیم .با ما در ارتباط باشید.
پشتیبانی 09019985883