Assassin’s Creed (آساسین کرید): نگاهی به تاریخچه سری محبوب قاتلان

  • 2 بازدید

  • گیفت کارت

  • نوامبر27, 2024


تاریخ همواره در خود داستان‌هایی را جا داده که افراد بسیاری را مشتاق شنیدن این داستان‌ها و سفر در دنیای آن‌ها و تجربه فضای آن زمان‌ها کرده است. داستان‌هایی که آن قدر پتانسیل از خود نشان داده‌اند که شرکتی مثل یوبیسافت که همواره تشنه تولید محتوایی نوآورانه بوده است را نیز مجذوب خود کرده تا با پیوند خلاقیت و زمان دست به خلق محتوایی روشنی‌بخش از دل تاریکی بزند. درست مثل شاهکاری به نام Assassin’s Creed.

1 Assassin’s Creed:

 بیایید ما هم مثل دوست عزیزمان دزموند مایلز (یکی از شخصیت‌های اصلی سری Assassin’s Creed) به گذشته سفر کنیم؛ به سال ۲۰۰۷ که سالی بزرگ برای دنیای گیم بود. بازی‌های بزرگی در همین سال منتشر شدند که این سال را تبدیل به سالی برای رقابت شرکت‌های بازی‌سازی کرد.

در همین سال بود که Assassin’s Creed متولد شد. یوبیسافت این بار هم پس از دیدن موفقیت سری شاهزاده پارسی (prince of persia) تصمیم گرفته بود تا طرفداران خود را با خود به گذشته و به دوران جنگ‌های صلیبی ببرد تا آن‌ها را با سوژه جدید خود، یعنی فرقه آساسین‌ها، آشنا کند.

چیزی که آن زمان باعث جلب‌توجه گیمرها توسط این بازی شد کامل و بی‌نقص‌بودن این بازی نبود؛ بلکه سبک جدیدی بود که این بازی ارائه می‌داد. بالارفتن از ساختمان‌ها و پنهان‌شدن میان مردم و انواع و اقسام حیله‌هایی که بازیکن باید با الطائر، شخصیت اصلی این نسخه، اجرا می‌کرد تا با جمع‌آوری اطلاعات از سوژه خود در بهترین زمان او را به قتل برساند و سریع از آن محل متواری شود باعث ایجاد هیجانی مضاعف بین گیمرها و محبوبیت بخشیدن به این بازی شده بود.

 البته که بازی، نقص‌هایی مثل روند تکراری طراحی مراحل و داستان کم روح داشت؛ اما نقاط قوت این بازی به‌قدری قوی بودند که محبوبیت این بازی را تضمین کنند.

Assassin's Creed 1

Assassin’s Creed

Assassin’s Creed 2:

 یوبیسافت در این بازی به بهترین شکل ممکن، بازیکن را با اتزیو از تولد همراه می‌کند. تجربه‌ای که این بازی برای بازیکن با همراه‌کردن او با اتزیو در مراحل مختلف زندگی‌اش در دنیای زیبای بازی که در ایتالیای دوره رنسانس رقم می‌خورد ایجاد می‌کند، بدون شک یکی از بهترین تجربه‌های تاریخی دنیای گیم است.

گیم‌پلی روان با پارکوری لذت‌بخش و مکانیک‌های مبارزه و قتل بی‌نقص و همچنین داستان فوق‌العاده این بازی، همه دست‌به‌دست هم داده‌اند تا این بازی و از همه مهم‌تر فرنچایز Assassin’s Creed را به اوج محبوبیت خود برسانند.

 این بازی همچنین توانست با کسب متای ۹۱، بالاترین متای این سری را برای خود کند. این بازی به اسسینز کرید محبوب منتقدین نیز تبدیل شد.

Assassin's creed 2

Assassin’s creed 2

Assassin’s Creed: Brotherhood

اما این پایان ماجرای اتزیو با Assassin’s Creed نبود. یک سال بعد از انتشار این بازی، یوبیسافت که حال موفقیت‌های Assassin’s Creed II را دیده بود و از پتانسیل‌ها و محبوبیت شخصیت اتزیو میان بازیکنان آگاه شده بود، با انتشار یک نسخه نیمه فرعی در نوامبر ۲۰۱۰ با نام Assassin’s Creed: Brotherhood تصمیم داشت بازیکنان را دوباره به سفری با شخصیت محبوبشان، اتزیو، ببرد.

بهبودهایی که سازندگان در مکانیک‌های گیم‌پلی و گرافیک بازی ایجاد کرده بودند به‌علاوه داستانی که به‌خوبی داستان نسخه قبلی را ادامه می‌داد، همگی باعث شدند که جو فوق‌العاده‌ای که نسبت به این سری ایجاد شده بود و محبوبیت آن همچنان پابرجا بماند و یوبیسافت نیز یک پله به محبوبیتش میان گیمرها بیفزاید.

داستان جذاب، فضای زیبای ایتالیا، طراحی مراحل متنوع به همراه مراحل جانبی که به تنه اصلی بازی متصل بودند و به‌هیچ‌عنوان باعث خسته‌کننده شدن بازی نمی‌شدند، همه باعث شده بودند که سفر اتزیو به سفری جذاب برای گیمرها تبدیل شود.

Assassin's creed brotherhood

Assassin’s creed brotherhood

Assassin’s Creed Revelation:

 حال وقت آن رسیده بود که پس از ارائه دو نسخه موفق و همراه‌کردن بازیکن با اتزیو از تولد تا میان‌سالی، یوبیسافت با ارائه نسخه‌ای، پایانی برای اتزیو رقم بزند. Assassin’s Creed: Revelations همان پایانی بود که یوبیسافت برای سه‌گانه اتزیو رقم زد. این بازی که متای ۸۰ نیز دریافت کرد در نگاه اول بازی قابل‌قبولی بود.

روند داستان جذابیت خود را حفظ کرده بود. اتزیو اکنون پخته‌تر از همیشه بود و سفر پایانی او با بازیکنان که همراهی الطائر را نیز به دنبال داشت، پایانی قابل‌قبول برای سه‌گانه ارائه می‌داد. اما مشکلاتی از قبیل ضعف خلاقیت در طراحی مراحل و پیشروی کند داستان در بعضی قسمت‌ها و همچنین همراه شدن بازی با هایپ Assassin’s Creed III و گم‌شدن در آن، باعث شده بود که این عنوان نتواند مسیر فوق‌العاده‌ای که دو نسخه قبلی طی می‌کردند را ادامه دهد و در حد یک نسخه متوسط داستان اتزیو را به پایان رساند.

Assassin's Creed Revelation

Assassin’s Creed Revelation

عصر جدید:

 اکنون دیگر اتزیو و ایتالیای دوره رنسانس و سه‌گانه‌شان به پایان رسیده بود. نوبت نسخه سوم این سری محبوب بود. یوبیسافت می‌بایست با حرکتی جدید طرفداران مشتاق اسسینز کرید را که منتظر تجربه غیرتکراری و جدید از این سری بودند راضی می‌کرد.

Assassin’s Creed 3:

 Assassin’s Creed III را اگر اکنون تجربه کنید، احتمالاً نظرتان این خواهد بود که تجربه‌ای سرگرم‌کننده با شخصیت‌پردازی قابل‌قبول و گیم‌پلی جذاب است. همان‌طور از متای بازی (۸۵) نیز می‌توان این برداشت را کرد که منتقدین نیز همین نظر را دارند.

اما اگر خودتان را جای یک طرفدار اسسینز کرید در سال ۲۰۱۲ بگذارید، پس از تجربه سه‌گانه اتزیو اکنون انتظاراتتان از نسخه بعدی این سری بسیار بالا خواهد بود.  البته هایپی که خود یوبیسافت قبل از انتشار این نسخه با تریلرهای سینماتیک خود ایجاد کرده بود (کاری که یوبیسافت امروزه به مهارت داشتن در آن معروف است) نیز در بالابردن سطح انتظارات بی‌تأثیر نیست. اما Assassin’s Creed III چیزی نبود که آن سطح از انتظارات را بتواند برآورده کند.

 بازی در فضای داستانی جذاب دوران انقلاب آمریکا رقم می‌خورد. شخصیت‌های بازی طراحی قابل‌قبولی داشتند و مکانیک مبارزات بازی چیزی متفاوت برای ارائه داشت. از اضافه‌شدن سلاح‌های گرم به مبارزات، تا مبارزات دریایی عناصر جدیدی بودند که به این سری اضافه شده بودند. اما نه سلاح‌های گرم و نه نبردهای دریایی آن طور که باید در عمق گیم‌پلی بازی نفوذ نداشتند و پس از مدتی گیم‌پلی بازی را به سمت خشکی و خسته‌کنندگی می‌کشاندند و این چیزی نبود که طرفداران انتظار داشتند.

طراحی مراحل بازی نیز روند تکرار به خود گرفته بودند و همه اینها باعث ایجاد جو منفی بین طرفداران اسسینز کرید نسبت به یوبیسافت شده بود. اما یوبیسافت کم نیاورد و با ارائه شاهکاری از خجالت طرفداران ناراضی خود درآمد.

Assassin's creed 3

Assassin’s creed 3

Assassin’s Creed Black Flag:

شاید سه‌گانه اتزیو از هر لحاظ طرفداران و منتقدان را راضی کرد و تبدیل به دلیلی برای محبوبیت داستان اختلافات اسسین ها و تمپلار ها و بازی در نقش یک قاتل ساکت و حرفه‌ای شد. اما جاودانگی این سری در ذهن افراد دنیای گیم را Assassin’s Creed IV: Black Flag رقم زد.

بلک فلگ آمده بود تا تمام عناصر خوب و بد نسخه‌های قبلی را به بهترین شکل ممکن گرد هم بیاورد و نام خود را میان طرفداران این سری جاودانه کند. همراهی بازیکن با ادوارد کنویِ دزد دریایی در مسیر تبدیل‌شدن به یک اساسین حرفه‌ای، داستانی بود که گویا طرفداران منتظرش بودند. گیم‌پلی بازی همان اسسینز کرید محبوب بود با این تفاوت که عناصری که نتوانسته بودند در نسخه‌های قبلی موفق شوند، مثل سلاح‌های گرم و از همه مهم‌تر نبردهای دریایی، اکنون در این نسخه به بهترین شکل ممکن در گیم‌پلی بازی جا خشک کرده بودند.

طراحی مراحل بازی نیز به‌شدت جذاب و متنوع بود به‌طوری‌که حتی مراحل فرعی بازی نیز مثل شکار وال و جستجوی گنج و… از عمق بالایی برخوردار بودند و به بهترین شکل ممکن از پتانسیل‌های دنیای زیبای بازی استفاده کرده بودند. تمام این عوامل باعث شدند تا بار دیگر نمودار محبوبیت سری کیش قاتل و همچنین شرکت بزرگ یوبیسافت به اوج خود برسد.

Assassin's creed black flag

Assassin’s creed black flag

نوآوری با چاشنی حماقت:

نوآوری کلید پیشرفت و خروج از رکود است. این بار نوبت یوبیسافت بود که نوآوری و خلاقیت خود را در سری Assassin’s Creed نشان دهد. بعد از ۶ نسخه با فرمول یکسان، نوبت این بود تا یوبیسافت در سال ۲۰۱۴ با عرضه دو نسخه از سری Assassin’s Creed، یعنی Rogue و Unity فرمول جدیدی را وارد این فرنچایز محبوب کند.

Assassin’s Creed Unity:

در نگاه اول هر دو بازی با عناصر نقش‌آفرینی و سیستم لول آپی که برای ادامه داستان نیاز بود به نظر جذاب می‌آمدند. درباره Unity یوبیسافت ادعا داشت که شخصیت‌پردازی شخصیت اصلی این بازی قابل‌رقابت با اتزیو خواهد بود.

تمام این جوسازی‌ها که توسط یوبیسافت ایجاد شده بودند بار دیگر منجر به بالارفتن انتظارات طرفداران این سری شد و بار دیگر این یوبیسافت بود که عرضه‌ای ناامیدکننده داشت. طراحی مراحل ضعیف، مخصوصاً در بخش مراحل فرعی، و سیستم لول آپی که شمارا مجبور به انجام مأموریت‌های فرعی که در حالت عادی سمتشان نمی‌رفتید می‌کرد و از همه مهم‌تر لانچ ضعیف و پر از باگ این بازی باعث شد که بار دیگر روند محبوبیت این سری به‌سوی کاهش برود.

البته اگر از حق نگذریم یوبیسافت پس از آپدیت‌ها و پچ‌هایی که برای یونیتی ارائه داد توانست بازی را تا حد قابل‌قبولی بهبود ببخشد. گیم‌پلی بازی نیز از مکانیک‌های موفق گذشته که بهبودیافته بودند استفاده می‌کرد و می‌توان گفت که در حال حاضر و پس از آپدیت‌ها و بهبودها می‌توان این بازی را نیز قابل‌قبول بشمار آورد.

Assassin's creed unity

Assassin’s creed unity

Assassin’s Creed Rogue:

 اما برگردیم به‌عنوان Rogue.این عنوان علاوه بر نوآوری‌های یونیتی در گیم‌پلی، خود، یک نوآوری جداگانه نیز داشت که به داستان بازی مربوط بود. این بار شما نه در نقش یک نفر از فرقه اساسین ها، بلکه فردی از فرقه تمپلار ها، یعنی گروه مقابل اساسین ها، به تجربه بازی می‌پرداختید.

این، یک حرکت بسیار با پتانسیل بالا از یوبیسافت بود. اما تجربه ۶ ساعته بازی و غرق‌شدن آن در هایپ Unity به دلیل عرضه هم‌زمان باعث شد که این ایده و عنوان طوری که بایدوشاید دیده نشود.

Assassin's creed rogue

Assassin’s creed rogue

Assassin’s Creed: Syndicate

 بعد از Unity و Rogue، این بار نوبت Syndicate بود تا راه دو نسخه قبلی را ادامه دهد و طرفدارانی که مشتاق ذره‌ای امید و روشنایی از اساسین کرید بودند را از این ناامیدتر کند.

 Assassin’s Creed: Syndicate تقریباً همان یونیتی بود؛ اما بهبودیافته‌تر. این، آخرین نسخه‌ای از بازی بود که با همان سبک و سیاق کلاسیک اسسینز کریدهای گذشته ساخته شده بود. گیم‌پلی و مکانیک‌ها و فیزیک بازی روان و بدون مشکل بودند. به نظر می‌رسید یوبیسافت از اشتباهاتش در یونیتی درس گرفته باشد.

اما وقتی بازی را ادامه می‌دادید نه داستان بازی طوری بود که شمارا مجذوب و مشتاق به ادامه بازی کند و نه عناصر گیم‌پلی بازی با دنیای آن ارتباط عمیقی داشتند که از بازی لذت کافی را ببرید.

می‌شد از بازی این نتیجه را گرفت که صرفاً یک نسخه سالانه برای حفظ سودآوری شرکت بود و نه چیزی فراتر. نتیجه این شد که یوبیسافت این بار هم به بخت خود لگد زد و با ارائه عنوانی متوسط هم از محبوبیت خود و هم از سودآوری خود کاست.

 اکنون یوبیسافت به نقطه‌ای بحرانی رسیده بود. اگر حرکتی نمی‌زد تا طرفداران ناامید را دوباره مشتاق و امیدوار سازد، باید با منبع بزرگ سودآوری خود خداحافظی می‌کرد.

Assassin's creed syndicate

Assassin’s creed syndicate

اصالت از یاد رفته:

 بیایید سه عنوان بعدی سری Assassin’s Creed را با هم بررسی کنیم. سه عنوانی که می‌توان آن‌ها را ورژن دوم سری Assassin’s Creed دانست.

 سال ۲۰۱۵ بود که CD Projekt Red با ارائه Witcher3: Wild Hunt دنیای گیم را با سبک و فرمول فوق‌العاده‌ای که ورژنی شخصی‌سازی‌شده از سبک RPG بود متحول کرد و شرکت‌های دیگر را مجذوب سبک خود برای کسب موفقیت کرد. این گیم آن‌قدر موفقیت به دست آورد که عده‌ای از آن به‌عنوان بهترین بازی قرن یاد می‌کنند. اما این چه ربطی به داستان اسسینز کرید دارد؟ یکی از همین شرکت‌های مجذوب سبک ویچر ۳ یوبیسافت بود.

 در همین سال بود که یوبیسافت با بحران‌های سری Assassin’s Creed خود دست‌وپنجه نرم می‌کرد و به دنبال راهی برای احیای محبوبیت این سری و شرکت خود بود. آن‌ها پس از دیدن موفقیت بیش از اندازه ویچر ۳، گویا چراغی بالای سرشان روشن شده بود و به نظرشان می‌رسید که راه چاره احیای سری محبوب خود را پیدا کرده بودند

Assassin’s Creed: Origins

 آن‌ها تصمیم به ساخت عنوانی از این سری گرفته بودند که هم به خواسته‌های طرفداران توجه داشته باشد و هم از فرمول موفق ویچر ۳ الهام گرفته باشد. نتیجه این تفکرات ارائه عنوان اساسین کرید Origins بود. داستان بازی به ریشه‌های پیدایش فرقه اساسین ها در فضای زیبا و پر از پتانسیل مصر باستان برمی‌گشت.

علاوه‌برآن، گیم‌پلی بازی این بار به‌طورجدی از عناصر تکراری نسخه‌های قبلی فاصله گرفته بود و سبک جدیدی به خود گرفته بود. همه چیز کامل به نظر می‌آمد. وقتی این بازی عرضه شد عملکرد نسبتاً موفقی از خود نشان داد. بازی اکنون یک اسسینز کرید نوآورانه و جذاب بود.

هرچند بخشی از طرفداران این سری که همچنان شیفته فرمول نسخه‌های اول بودند از تغییر سبک بازی ناراضی بودند که باعث ایجاد یک جو منفی نسبت به این بازی در آن دوران می‌شد. اما همان افراد نیز بیشترشان بعداً که به سراغ بازی رفتند متوجه شدند که این عنوان عملکرد بدی به‌عنوان یک Assassin’s Creed نداشته.

همه چیز برای یوبیسافت خوب پیش می‌رفت و به نظر می‌رسید برنامه‌ای که یوبیسافت برای این سری در سر دارد، کورسوی امیدی را در بین طرفداران ایجاد کرده بود. اما واقعیت چیز دیگری بود.

assassins' creed: Origins

assassins’ creed: Origins

Assassin’s Creed: Odyssey

 یوبیسافت با گذر زمان و با تصمیم‌های عجیب خود، چند فرنچایز خود را به افول رسانده بود. این بار نوبت اساسین کرید بود تا طی تصمیمی عجیب، تغییری در این فرنچایز محبوب ایجاد کند.

 عنوان Odyssey که منتشر شد، جو متفاوتی را حول این سری ایجاد کرد. اگر بخواهیم وارد ذهن یک گیمر طرفدار بازی‌های جهان باز با سبک RPG شویم که شناخت زیادی از اسسینز کرید ندارد و با دیدن انتشار نسخه جدید این سری و دیدن تیزرها و تریلرهای آن نسبت به آن علاقه‌مند شده و بازی را تجربه کرده است، باید بگویم که این بازی یک بازی خوب و سرگرم‌کننده است که طرفداران این سبک را راضی نگه می‌دارد. اما از دید یک طرفدار قدیمی سری Assassin’s Creed که دنیای مخفی‌کاری و قتل بی‌سروصدای نسخه‌های اولیه بازی در ذهنش ماندگار شده است، این بازی به‌هیچ‌عنوان راضی‌کننده نیست.

اولین نسخه از سری که خنجر مخفی (Hidden Blade) به طور کامل از آن حذف شده بود و دیگر خبری از فضای قتل بی‌سروصدا و متواری شدن نبود. یوبیسافت آن‌قدر در سبک جدید غرق شده بود که به کل گذشته و اصالت و نام Assassin’s Creed را فراموش کرده بود.

انگار دیگر از طرفداران قدیمی خود خسته شده بود و به دنبال جذب طرفداران جدید با استفاده از نام Assassin’s Creed شده بود. تمامی اینها باعث شد که همان کورسوی امیدی که از Origins باقی‌مانده بود نیز در ذهن طرفداران نابود شود. این شرکت برای طرفداران گذشته خود، اکنون حکم یک معشوقه نادان را داشت. علی‌رغم تمام توجهی که خرجش کرده بودند، بازهم آن‌ها را نادیده گرفته بود و ناامیدشان کرده بود.

assassins' creed: odyssey

assassins’ creed: odyssey

Assassin’s Creed: Valhalla

 یوبیسافت نمی‌خواست طرفداران قدیمی‌اش را از دست دهد، از طرفی از طرفداران جدید خود نیز نمی‌توانست دست بکشد. پس تصمیم گرفت با ارائه نسخه‌ای، هر دو طرف را راضی نگه دارد.

 Assassin’s Creed: Valhalla نسخه‌ای بود که پس از معرفی توانست نظر طرفداران را بار دیگر به سمت این سری جلب کند. اما یوبیسافت نشان داده بود که فقط در ارائه تیزرها موفق است و بازی که ارائه می‌دهد چیزی برای گفتن ندارد.

 این نسخه هم در نگاه اول به نظر می‌رسید که نسخه‌ای متفاوت است. به نظر می رسید نظر طرفداران خود توجه کرده و به دنیای اساسین ها برگشته، درعین‌حال که فرمول جدید خود را نیز حفظ کرده. اما واقعیت باز هم متفاوت بود.

assassins' creed: valhalla

اتمام یک دوران:

 شما چه به‌عنوان طرفدار قدیمی این سری و چه به‌عنوان یک گیمر جدید، پس از تجربه بازی و رفتن به عمق آن متوجه خسته‌کننده بودن بازی می‌شوید. بازی از لحاظ گرافیک و فیزیک کامل است؛ اما از ابعاد دیگر مثل طراحی مراحل ضعیف و خسته‌کننده و روند داستانی بیش از اندازه طولانی این حس را می‌دهد که انگار توسط یک شرکت بی‌تجربه ساخته شده. نقشه بازی به اندازی کافی وسعت و تنوع دارد. اما بخش‌های مختلف آن با مرحله و بخشی از داستان که مختص آن منطقه است ارتباط عمیقی برقرار نمی‌کند.

اکنون دیگر, این سری نه نزد طرفداران قدیمی خود محبوبیت کافی دارد و نه توانسته است طرفداران جدید خود را راضی نگه دارد. همین موقع بود که یوبیسافت یاد گوهر گم شده خود افتاد و به دنبال بازیابی آن، مسیر جدیدی را در پیش گرفت. این گوهر همان گذشته و اصالت شرکت و سری بود.

Assassin’s Creed: Mirage

 حال بیایید برگردیم به سال ۲۰۲۳ و به یوبیسافت در مسیر بازیابی اصالت سری محبوب خود، یعنی Assassin’s Creed، ملحق شویم.

 این بار، این شرکت که در قبال سری اسسینز کرید چیزی برای ازدست‌دادن ندارد, تصمیم گرفت نسخه‌ای فرعی با عنوان Mirage منتشر کند. شاید بتواند دوباره توجه هواداران خود را به دست آورد.

اما به نظر می‌رسید میراژ نیز سرابی است که یوبیسافت سعی دارد با آن طرفداران را گول بزند. این نسخه از لحاظ فنی عملکردی متوسط داشت.

از لحاظ عناصر گیم‌پلی نیز این نسخه دوباره همان عناصر موفق گذشته را ارائه می‌داد. اما مشکل اینجا بود که نه داستان و شخصیت‌پردازی بازی عمق کافی را داشت و نه گیم‌پلی بازی.

 ولی هرچه که بود، یوبیسافت را تا حدی به هدفش که جذب طرفداران، با محتوای بازگشت به ریشه‌های سری بود، رساند.

assassins' creed: mirage

assassins’ creed: mirage

Assassin’s Creed: Shadows

 یوبیسافت در حال حاضر نیز نسخه جدید این سری، Assassin’s Creed: Shadows را، معرفی کرده است و تا حدی طرفداران را جذب خود کرده است. اما این بار یوبیسافت حتی در تیزرها هم مثل همیشه نبوده و تا همین‌جا می‌توان حدس‌هایی راجع به ضعف شخصیت‌پردازی و داستان بازی زد. باید صبر کرد و دید یوبیسافت این بار چه مشکلاتی برای این سری محبوب بار آورده است.

assassins' creed: shadows

assassins’ creed: shadows

عقیده یک قاتل:

اما از هرچه که بگذریم؛ باید قبول کرد که این سری با اینکه کش‌وقوس‌های فراوانی داشت، اما ما را به سفری شگفت‌انگیز و بکر برد. سفر ما با اساسین ها با الطائر شروع شد.

با الطائر معنی و هدف اساسین هارا درک کردیم. همراه با اتزیو اساسین بودن را زندگی کردیم. از ادوارد کنوی یاد گرفتیم چگونه در کنار فعالیت‌های خود، جانشین یک اساسین شویم و با کانر گذشته یک اساسین را درک کردیم.

در نقش همه اساسین ها کارهای بدی انجام دادیم تا شاید دنیا را از بدتر شدن نجات بدهیم. همین گذشته و خاطرات است که باوجود افول این سری، همچنان در ذهن طرف‌دارانش محبوب است و خواهد بود. به قول خود اساسین ها، ما در تاریکی کار می‌کنیم تا به روشنایی خدمت کنیم. ما اساسین هستیم.

بیشتر بخوانید: بهترین بازی سال: برندگان Game Awards از 2019 تا 2023 که ماندگار شدند


برچسب ها :

نظرات

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

برای ارسال دیدگاه اطلاعات زیر را وارد کرده و بر روی ارسال کلیک کنید.

دیدگاهی ثبت نشده است.